{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
لبخندهایت را بزن... جانانه نگاهش کن... عاشقانه هایت را بگو برایش... فقط آن لباسی را ک من دوست داشتم برایش نپوش........
تا عشق بدون حیله ی من باشی باید که درون پیله ی من باشی دنیا همه بی قرار ما خواهد شد وقتی که تو هم قبیله ی من باشی...
دستت را بیار.... مردانه و زنانه اش را بیخیال ، دست بدهیم به رسم کودکی.... قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم.....
اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم.... بهتر آن است که آن را خرج لطافت یک لبخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم.....
عجب جوش و خروشی بود عشقت/خراب باده نوشی بود عشقت بهشتم را به سیبی داد بر باد/عجب آدم فروشی بود عشقت...
دِ لــا مـــصــــبـــــــــــــ... حداقل سعی کن اینو بفهمی که وقتی فریاد می زنم تــــنـــــهــــــامـــــ نه اینکه کسی کنارم نیست هست ولی اون کس تــــــــــــو نیستی......
من و تیر چراغ برق دردمان یکیست شب که میشود سرمان تاریک، دلمان پرنور صبح که میشود سرمان سنگین، دلمان خاموش..
حکايت عجيبی دارد اين اشــــــــکــــ ...! کافيست حروفش را به هم بريزی تا برسی به کـــــــــــــــاش
گفته بود:خوابش را ببینی،کنار تو باشم! راست میگفت؛ خوابش را هم که دیدم باز در آغوش دیگری بود.
زندگی بازی گرفتن دیگران نیست که روزی عاشقش باشی و روزی قاتلش ...
فاصله بین ذهن و دل ...عقل و عشق....منطق و زندگی......عظیمترین فاصله هاست
باران حضورت که ببارد تنهایی ام خشکسالی اش را تعطیل می کند به حرمت قطراتی از جنس تو ...
شـعرم ڪــہ تـو بـاشـی هـم وزن دارم هـم قـافـیـــہ را نـباخـتــہ ام . . .
مدتی ست مثل تبلیغات ایرانسل شده ام........ نخوانده،حذفم میکنند!!
معلَّقیم همیشه میان ماندن و رفتن؛ درست مثل محکوم به مرگی که جای تیرِ خلاص در شقیقهاش گلولهی مَشقی چکانده باشند!
گفتی خیالت راحت من وفادارم و من چه ساده لوحانه خیالم را تختی کرئم برای عشق بازی تو با دیگری.....
لبخندهایت را بزن... جانانه نگاهش کن... عاشقانه هایت را بگو برایش... فقط آن لباسی را ک من دوست داشتم برایش نپوش........
تا عشق بدون حیله ی من باشی باید که درون پیله ی من باشی دنیا همه بی قرار ما خواهد شد وقتی که تو هم قبیله ی من باشی...
دستت را بیار.... مردانه و زنانه اش را بیخیال ، دست بدهیم به رسم کودکی.... قرار است هوای هم را بی اجازه داشته باشیم.....
اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم.... بهتر آن است که آن را خرج لطافت یک لبخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم.....
عجب جوش و خروشی بود عشقت/خراب باده نوشی بود عشقت بهشتم را به سیبی داد بر باد/عجب آدم فروشی بود عشقت...
دِ لــا مـــصــــبـــــــــــــ... حداقل سعی کن اینو بفهمی که وقتی فریاد می زنم تــــنـــــهــــــامـــــ نه اینکه کسی کنارم نیست هست ولی اون کس تــــــــــــو نیستی......
من و تیر چراغ برق دردمان یکیست شب که میشود سرمان تاریک، دلمان پرنور صبح که میشود سرمان سنگین، دلمان خاموش..
حکايت عجيبی دارد اين اشــــــــکــــ ...! کافيست حروفش را به هم بريزی تا برسی به کـــــــــــــــاش
گفته بود:خوابش را ببینی،کنار تو باشم! راست میگفت؛ خوابش را هم که دیدم باز در آغوش دیگری بود.
زندگی بازی گرفتن دیگران نیست که روزی عاشقش باشی و روزی قاتلش ...
فاصله بین ذهن و دل ...عقل و عشق....منطق و زندگی......عظیمترین فاصله هاست
باران حضورت که ببارد تنهایی ام خشکسالی اش را تعطیل می کند به حرمت قطراتی از جنس تو ...
شـعرم ڪــہ تـو بـاشـی هـم وزن دارم هـم قـافـیـــہ را نـباخـتــہ ام . . .
مدتی ست مثل تبلیغات ایرانسل شده ام........ نخوانده،حذفم میکنند!!
معلَّقیم همیشه میان ماندن و رفتن؛ درست مثل محکوم به مرگی که جای تیرِ خلاص در شقیقهاش گلولهی مَشقی چکانده باشند!
گفتی خیالت راحت من وفادارم و من چه ساده لوحانه خیالم را تختی کرئم برای عشق بازی تو با دیگری.....
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}